متن درمورده اینکه احساس میکنم حجم زیادی از شوخی هام برای این بوده که عمق بحث بالانره و احساس عمیق نشه و احساسی نشه
و اینکه کم کم دارم گارد هارو از روی زخم های قدیمی بر میدارم و دیگه حجم شوخی هام کم میشه
هنوز ادمیم که جالب بودن جک براش جالبه
هنوز ادمیم که میتونه بخندوندت و اینکارو میکنه و با شوخی بقیه میخنده
هنوز خیلی فانم:)))))
اما بقیه جنبه های منو کم کم راحت تر میتونید ببینید
شاید ی نفر کمک کرده یاد این بیوفتم که شخصیتم خیلی پیچیده تر از این بود که این چندوقت نشون دادم
شاید ی نفر کمک کرده یاد این بیوفتم که میتونم عصبانی بشم ولی کاملا برام ارادیه، داستان اون مفصله و تو مایه های سفر فلسفیه و بعدا میگم
حالا بیخیال اخرای متنه
از ی دوستی پرسیدم که نظر شخص سوم راجب من چیه و بشون چی میگی
گفت اونقدری که نشون میده شوخی میکنه فقط اون نیست
بعد چند مدت که بشناسید میدونید ی ادمی که سرش به تنش می ارزه با کلی ایده و دیتاس
شاید وقتش شده اینو همه ببینن و لازم نباشه چند ماه بگذره تا متوجه بشن
بیشتر بروز میدم..
من خدام و بیشتر بروز میدم